سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تنزیل نور


ساعت 4:10 عصر سه شنبه 87/11/29

شرح دعای مکارم الاخلاق( 24)

عن على علیه‏السلام قال: علیکم بمکارم الاخلاق فانها رفعه و ایاکم و الاخلاق الدنیه فانها تضع الشریف و تهدم المجد. 

على (ع) فرموده است: بر شما باد به مکارم اخلاق که تخلق به آن رفعت و بلندى است و بپرهیزید از دنائت اخلاق که افراد شریف را پست مى‏کند و مجد و بزرگوارى را نابود مى‏نماید. 

به موجب روایات زیادى که از اولیاى اسلام رسیده خلقیات حمیده عموما و مکارم اخلاق خصوصا در قیامت به حساب گذارده مى‏شود، کفه‏ى اعمال خوب را سنگین مى‏کند و موجب نجات صاحبش مى‏گردد، ولى در ضمن حدیثى خاطرنشان گردیده است که، صرف‏نظر از جنبه‏ى اخروى و جهات معنوى، تخلق به مکارم اخلاق در زندگى دنیا نیز مایه‏ى سعادت و رستگارى است. 

عن امیرالمومنین علیه‏السلام قال: لو کنا لا نرجو جنه و لا نخشى نارا و لا ثوابا و لا عقابا لکان ینبغى لنا ان نطلب مکارم الاخلاق فانها مما تدل  على سبیل النجاح. 

على (ع) فرموده است: اگر به فرض، ما نه به بهشت رحمت امید مى‏داشتیم و نه از عذاب الهى خائف مى‏بودیم و نه در اندیشه‏ى ثواب و عقاب، شایسته‏ى انسانیت آن بود که از پى مکارم اخلاق برویم، زیرا کرامت خلق، ما را به راه رستگارى هدایت مى‏کند و موجبات سعادت ما را فراهم مى‏آورد. 

نکته‏ى شایان ملاحظه در زمینه‏ى مکارم اخلاق که باید همواره مورد توجه افراد کریم‏النفس باشد این است که بزرگوارى و اخلاق عالى خود را در مورد کسانى اعمال نمایند که شایسته‏ى عفو و بخشش‏اند، نه تنها از آن سوءاستفاده نمى‏نمایند بلکه ممکن است به اصلاح خویش بپردازند و از انحراف اخلاقى خود برکنار شوند. اما افراد نادانى که طبعا پست و فرومایه‏اند گذشت اشخاص کریم‏النفس را حمل بر ضعف و ترس آنان مى‏نمایند و در نتیجه بر تجرى و جسارت خود مى‏افزایند. اینان نباید مشمول عفو و اغماض واقع شوند، بلکه لازم است گناهانشان، طبق قانون، مورد تعقیب قرار گیرد و به کیفر عمل خود برسند، به عبارت کوتاهتر، کرامت اخلاق مانند باران رحمت است که در مورد اشخاص شایسته، فضیلت و پاکى به بار مى‏آورد و در مورد مردم ناصالح رذیلت و ناپاکى:  باران که در لطافت طبعش خلاف نیست    در باغ لاله روید و در شوره‏زار خس 

به کار بستن مکارم اخلاق در مورد اشخاص شایسته و لایق و خوددارى از گذشت و کرامت نفس در مورد افراد پست و نالایق مورد توصیه و تاکید ائمه‏ى طاهرین علیهم‏السلام بوده و پیروان خود را به رعایت این دستور مهم موظف نموده‏اند. على (ع) به فرزندش حضرت مجتبى نوشته است:  احمل نفسک من اخیک عند صرمه على الصله و عند صدوده على اللطف و المقاربه و عند جموده على البذل و عند تباعده على الدنو و عند شدته على اللین و ایاک ان تضع ذلک فى غیر موضعه او ان تفعله بغیر اهله. 

خود را در مورد برادرت وادار کن که وقتى از تو جدا مى‏شود به او بپیوندى و موقع اعراض و روگردانیش با لطف و محبت به وى برخورد نمایى و نزدیک شوى و زمانى که دچار بخل و امساک مى‏شود او را مورد جود و کرامت قرار دهى و چون از تو دورى کند تو به او نزدیک شوى و موقع تندى و شدتش تو با نرمى و ملایمت با او سخن بگویى و بپرهیز از اینکه تذکرات مرا نابجا و بى‏مورد به کار بندى و آنها را با افراد نااهل که لایق فضیلت اخلاقى نیستند اعمال نمایى. 

امام سجاد (ع) نیز در رساله‏ى حقوق خود مى‏فرماید:  و حق من ساءک ان تعفو عنه و ان علمت ان العفو یضر انتصرت. 

حق آن کس که به تو بد کرده است از نظر کرامت اخلاق این است که او را ببخشى و مورد عفوش قرار دهى ولى اگر دانستى که عفو و بخشش درباره‏ى او زیانبار است و اثر بد مى‏گذارد، استنصار مى‏کنى و به وسیله‏ى قانون و قضا و مردم، بد کننده را به کیفر بدش مى‏رسانى. 

در پاره‏اى از موارد، شخصى که مرتکب بدى شده ناشناخته و  مجهول‏الحال است، معلوم نیست که شایسته‏ى عفو و اغماض است یا سزاوار مجازات. انسان کریم‏النفس اگر بتواند به گونه‏اى او را آزمایش کند وظیفه‏ى اخلاقى و انسانى او روشن مى‏گردد. براى على (ع) موردى اینچنین پیش آمد و کسى که اسائه‏ى ادب نموده بود توسط امیرالمومنین آزمایش شد. سرانجام امام (ع) او را بخشید و از گناهش درگذشت. امام باقر (ع) فرمود: حضرت امیر، على (ع) نماز صبح را در وقت فضیلت مى‏خواند و تا اول آفتاب به تعقیب نماز اشتغال داشت. موقعى که خورشید طلوع مى‏کرد عده‏اى از افراد فقیر و غیرفقیر گردش جمع مى‏شدند و به آنان احکام دین و قرآن مى‏آموخت و در ساعت معین به کار تعلیم خاتمه مى‏داد و از جا حرکت مى‏کرد. روزى از مجلس درس خارج شد. بین راه با مرد جسورى برخورد نمود که درباره‏ى آن حضرت کلمه‏ى قبیحى گفت. راوى حدیث مى‏گوید: امام باقر نفرمود که آن مرد که بود و چه گفته بود. على (ع) از شنیدن آن سخن دوباره به مسجد برگشت، به منبر رفت و دستور داد مردم را خبر کنند تا در مسجد گرد آیند. جمعیت به قدر کافى آمد و آن مرد بى‏ادب نیز در مسجد حضور یافت. حضرت پس از حمد باریتعالى فرمود: محبوبتر از هر چیز نزد خداوند و نافعتر از هر چیز براى مردم، پیشواى بردبار و عالم به تعالیم الهى است و چیزى مبغوضتر نزد خدا و زیانبارتر براى مردم از نادانى و بى‏صبرى رهبر نیست. بعدا چنین جمله‏اى درباره‏ى انصاف و طاعت الهى سخن گفت. 

ثم قال: این المتکلم آنفا؟ فلم یستطع الانکار. فقال ها انا ذایا امیرالمومنین. فقال: اما انى لو اشاء لقلت. فقال: او تعفو و تصفح فانت اهل لذلک. قال: عفوت و صفحت. 

سپس فرمود: کسى که ساعت قبل سخنى به زبان آورد کجاست؟ گفت: یا امیرالمومنین! این منم که در مجلس حاضرم. حضرت فرمود: اما من، اگر بخواهم گفتنیها را با حضور مردم مى‏گویم. مرد بلافاصله گفت: و اگر بخواهى عفو مى‏کنى و مى‏بخشى چه تو شایسته‏ى چشم‏پوشى و گذشتى. حضرت فرمود: بخشیدم و عفو نمودم. 

آن مرد با سخنى که گفت و از على (ع) درخواست عفو و اغماض نمود صلاحیت خود را براى آنکه مشمول کرامت خلق آن حضرت واقع شود و مورد گذشت و چشم‏پوشى قرار گیرد اثبات نمود و حضرت نیز بلافاصله او را بخشید و از مجازات، مصون و محفوظ ماند. 

نتیجه آنکه مکارم اخلاق و سجایاى شایسته‏ى انسان از عوامل تعالى و تکامل است . اگر کسى متخلق به آن خلقیات گردد به پیروزى بزرگى دست یافته است. 

عن ابیعبدالله علیه‏السلام قال: ان الله عز و جل خص رسله بمکارم الاخلاق. فامتحنوا انفسکم فان کانت فیکم فاحمدوا الله و اعلموا ان ذلک من خیر و ان لا تکن فیکم فاسالوا الله و ارغبوا الیه فیها. 

امام صادق (ع) فرموده است: خداوند، پیمبران را از مکارم اخلاق برخوردار فرموده و آنان را متخلق به این صفات ساخته است. شما خویشتن را آزمایش نمایید. اگر آن صفات در شما وجود دارد خداى را شاکر باشید و حمد او را بنمایید و بدانید که با تخلق به مکارم اخلاق به خیر بزرگى نایل گردیده‏اید، و اگر آن صفات در شما نیست از خدا درخواست نمایید و نسبت به آن ابراز علاقه کنید تا  موفق گردید. 

امام سجاد (ع) در جمله‏ى اولى که موضوع سخنرانى امروز است از پیشگاه خداوند درخواست مى‏کند:  و هب لى معالى الاخلاق.  بار الها! به من مکارم اخلاق و صفات عالى انسانى عطا فرما. 

در جمله‏ى دوم عرض مى‏کند:  و اعصمنى من الفخر. 

بار الها! بر اثر نیل به مکارم اخلاق و صفات عالى انسانى مرا از مباهات نسبت به مردم مصون و محفوظ دار، که با تخلق به صفات عالى انسانى به مردم فخر فروشى ننمایم. 

از جمله‏ى صفات بسیار مذموم در آیین اسلام «خودبرتربینى» و مباهات نمودن به مردم است. این خلق ناپسند به قدرى مذموم است که على (ع) فرموده:  اهلک الناس اثنان: خوف الفقر و طلب الفخر. 

دو چیز است که مردم را به مسیر هلاکت و تباهى سوق مى‏دهد: یکى ترس از فقر و تهیدستى است و آن دیگر فخرفروشى به مردم. 

عن النبى صلى الله علیه و آله قال: ان الله تعالى اوحى الى ان تواضعوا حتى لا یفخر احد على احد. و لا یبغى احد على احد. 

رسول گرامى فرمود: خداوند به من وحى فرستاد که همواره متواضع باشید تا کسى بر دگرى مباهات ننماید و فردى نسبت به فرد دیگر بغى و ستم نکند. 

مردم نادان عصر جاهلیت به سختى گرفتار مباهات نسبت به یکدیگر بودند و در این باره اغلب به دو چیز تکیه مى‏کردند: یکى به پدران درگذشته و افراد قبیله خود و آن دیگر به مال و ثروت. کار افتخار به جایى رسید که دو قبیله افراد خود را سرشمارى کردند و تعداد جمعیت یکى از آن دو بیشتر بود. قبیله‏اى که عددش کمتر بود گفت: باید زنده و مرده‏ى هر قبیله را با هم بشماریم. به قبرستان رفتند و قبور مردگان را شمردند که روشن شود عدد کدامیک بیشتر است. 

قرآن شریف در مقام توبیخ آنان آیه فرستاد:  الهیکم التکاثر. حتى زرتم المقابر. 

کثرت جمعیت شما را آنچنان به غفلت و بى‏خبرى دچار نموده که به گورستان رفته‏اید و مردگان را احصاء مى‏نمایید. 

على (ع) موقعى سوره‏ى تکاثر را قرائت فرمود و از نادانى کسانى که به اجساد پوسیده‏ى مردگان خود افتخار مى‏کردند سخن گفت و در ضمن فرمود:  و لان یکونوا عبرا احق من ان یکونوا مفتخرا. 

اگر اینان با دیدن قبور درگذشتگان عبرت مى‏گرفتند شایسته‏تر بود تا به آنان افتخار کنند و آن را مایه‏ى سربلندى و مباهات خود قرار دهند. 

پیشواى گرامى اسلام در روز فتح مکه خطبه خواند و ضمن سخنان خویش اعلام نمود که اسلام، افتخارات دوره‏ى جاهلیت را از میان برد و به آن نادانیها خاتمه داد. 

عن ابیجعفر علیه‏السلام لما کان یوم فتح مکه قال: قام رسول‏الله  صلى الله علیه و آله فى الناس خطیبا فحمد الله و اثنى علیه ثم قال: ایها الناس! لیبلغ الشاهد الغائب، ان الله قد اذهب عنکم بالاسلام نخوه الجاهلیه و التفاخر بابائها و عشائرها. ایها الناس! انکم من آدم و آدم من الطین. الا و ان خیرکم عندالله و اکرمکم علیه الیوم اتقیکم و اطوعکم له. 

امام باقر (ع) فرمود، روز فتح مکه پیمبر گرامى به پاخاست و خطبه خواند. در آغاز خطبه خداى را حمد و ثنا گفت. سپس فرمود: مردم! البته حاضرین به غایبین برسانند که خداوند، در پرتو اسلام، تکبر جاهلیت و تفاخر به پدران و عشایر را از میان برد، مردم! شما همه از آدمید و آدم از خاک. آگاه باشید که امروز بهترین و گرامیترین فرد نزد خدا کسى است که تقوایش بیشتر و اطاعتش از حضرت باریتعالى فزونتر باشد. 

اسلام با تعالیم آسمانى خود تکبر و افتخار زمامداران و صاحبان مقام را در سازمانهاى کشورى و لشکرى برانداخت و آن خوى پست و پلید را نشانه‏ى کوتاه‏فکرى کسانى که به آن مبتلایند تلقى نمود. على (ع) در این باره فرموده است: 

و ان من اسخف حالات الولاه عند صالح الناس ان یظن بهم حب الفخر. 

از پست‏ترین و سخیفترین حالات زمامداران نزد مردم صالح و درستکار این است که به آنان گمان برده شود که به فخر و مباهات علاقه دارند. 

بعضى از مسلمانان که عادت دیرینه‏ى آباء و اجداد خویش را از  یاد نبرده بودند و گاه به پدران خود مباهات مى‏کردند اگر در حضور یکى از ائمه‏ى معصومین آنگونه سخن مى‏گفتند فورا امام تذکر مى‏داد و آنان را متوجه روش نادرستشان مى‏نمود. 

عن عقبه بن بشیرالاسدى قال: قلت لابیجعفر علیه‏السلام: انا عقبه بن بشیر الاسدى، انا فى الحسب الضخم من قومى، قال، فقال: ما تمن علینا بحسبک، ان الله رفع بالایمان من کان الناس یسمونه وضیعا اذا کان مومنا و وضع بالکفر من کان الناس یسمونه شریفا اذا کان کافرا فلیس لاحد فضل على احد الا بالتقوى. 

عقبه بن بشیر اسدى مى‏گوید: به امام باقر (ع) عرض کردم، من عقبه بن بشیر اسدى هستم و در قوم خود از جهت شرافت پدرى بسیار عظیم و رفیعم. حضرت فرمود: با حسب خود بر ما منت مگذار که خداوند به وسیله‏ى ایمان، کسى را که مردم او را پست مى‏خواندند، اگر مومن باشد، بالا برد، و به واسطه‏ى کفر، کسى را که مردم او را شریف مى‏خواندند، اگر کافر باشد، پست نمود. پس هیچکس بر دگرى فضیلت و برترى ندارد مگر به تقوى. 

نتیجه آنکه در اسلام، فخرفروشى و مباهات به مردم که ناشى از خودبزرگ‏بینى و تکبر است ممنوع شناخته شده، خواه پایگاه افتخار امرى موهوم و غیرواقعى باشد مانند دارا بودن مال یا داشتن آباء و عشیره‏ى متعین و بزرگ، خواه منشا مباهات و فخرفروشى کمال واقعى باشد مانند علم، ملکه‏ى تقوا، و مکارم اخلاق. مفاخره و مباهات به مردم به هر انگیزه و از هر منشایى باشد دو زیان بزرگ اخلاقى دارد: از طرفى وسیله‏ى ابراز کبر و خودبزرگ‏بینى فخرکننده است، و از طرف دیگر  موجب تحقیر مردم و کوچک شمردن آنان است و این هر دو در تعالیم اسلام ممنوع است. امام سجاد (ع) در جمله‏ى اول دعا که موضوع بحث امروز بود از خدا درخواست معالى اخلاق و کرایم خصال مى‏نماید و در جمله‏ى دوم از او مى‏خواهد که مرا با دارا بودن مکارم اخلاق از فخر و مباهات مصون و محفوظ بدار، گویى مى‏خواهد عرض کند بار الها! من مکارم اخلاق را براى اطاعت تو و اجابت دعوت پیمبرت مى‏خواهم نه براى آنکه معالى اخلاق را به رخ مردم بکشم و در پرتو آن مباهات نمایم. 



  • کلمات کلیدی :
  • ¤ نویسنده: تنزیل نور

    نوشته های دیگران ( )

    خانه
    وررود به مدیریت
    پست الکترونیک
    مشخصات من
     RSS 
     Atom 

    :: بازدید امروز ::
    93
    :: بازدید دیروز ::
    113
    :: کل بازدیدها ::
    190393

    :: درباره من ::

    تنزیل نور

    تنزیل نور
    دراین وبلاگ مطالبی در مورد قران ،دین اسلام وائمه اطهار(ع) ارائه خواهد شد.

    :: لینک به وبلاگ ::

    تنزیل نور

    ::پیوندهای روزانه ::

    :: دسته بندی یادداشت ها::

    تفسیر[2] . ابن غضائرى[2] . ابو الحسن[2] . امام حسن عسگری علیه السلام[2] . شعرانی[2] . شیخ صدوق[2] . مجمع البیان[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شرح دعای مکارم الاخلاق[2] . شعبان . آشتی . محدث نوری . محمد تقی فلسفی . مشایخ . مظلوم . مقاوم . مولامان و صاحبمان . نعمات . شکر . صاحب الزمان . صبر وفرج . صله رحم . صهیونیست . غزه . فضیلت ماه‏های سه گانه . قدر شناسی . گذشت . متن . متن رساله حقوق امام سجاد (ع) . امام رضا . امام سجاد (ع) . انقلاب . بستگان . ترجمه . اختلاف . الطاف خدا . الْمُحَرِّفینَ . ثنای الهی . جمعه . حدیث . حدیث پیامبر(ص) . حضرت بقیةاللَّه . حق آزاد کننده و آزاد شده . حق اذانگو . حق الله . حق اندرزخواه و اندرزگو . حق بدهکار . حق برادر . حق پا . حق پیشنماز . حق پیشوا . حق چشم . حق دارایى . حق دانش آموز . حق رعیت . حق زبان . حق زکات . حق زیردست . حق سائل ومسؤول . حق سالخورده وخردسال . حق شریک . حق شکم . حق طرفت که بر تو ادعایىدارد . حق طرفت که تو براوادعایى دارى . حق عورت . حق فرزند . حق قربانى‏ . حق کافران . حق گوش . حق مادر . حق مشورت کننده و شونده . حق ندیم . حق نمازوروزه‏ . حق نیکى کننده . حق همسایه‏ . حق همکیش . حق همنشین . حمد . خطبه غدیر . دست کاری . دعاى مکارم الاخلاق . دعای مکارم الاخلاق . رجب . رساله حقوق . رمضان . رهبرمعظم انقلاب . سیار . شب .

    :: آرشیو ::

    پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله
    دوازده معصوم علیهم السلام
    آذر 1387
    دی 1387

    :: خبرنامه وبلاگ ::

     

    :: موسیقی ::